به گزارش سینماپرس، چند صباحی هست وقتی نامی از حضور "رضا عطاران" در یک فیلم میشنویم، باید منتظر باشیم یک خانم چشممشکی مو بیگودی خارجی به عنوان بازیگر زن باشیم که عطاران تورش میکند. رد کارپت، من سالوادور نیستم گویا تجربه های لذت بخشی برای عطاران بوده اند و این بار هم، عشقبازی عطاران با یک زن رقاصه میشود یکی از سوژههای اصلی "مصادره"
این که عطاران دوست دارد در فیلمهای سینمای ایران با زنهای خارجی عشقبازی کند و طیفی از بینندگان بلیط بخرند و دوساعت صحنه شوخی های رکیک عطاران را تماشا کنند، به خودش مربوط است و مخاطبینی که پول میدهند تا پورنهای ایرانیزه شده را تماشا کنند؛ اما آنچه سوال برانگیزاست کلاهی است که عطاران با موضوع فیلم سر داوران جشنواره گذاشته است.
ساواک، انقلاب اسلامی، اپوزیسیون خارج نشین، حرفهای مارکسیستی و... رنگی سیاسی است که مهران احمدی به لوده بازی های عطاران زده تا گنجشک "مصادره" را جای "قناری" قالب کند.
این که چرا باید اصلا چنین فیلمی در جشنواره فجر به عنوان منتخب دهها فیلم سینمای ایران حضور داشته باشد محل اشکال اصلی این نقد است.
مهران احمدی در اولین فیلمش نشان داده زرنگ است و بلد است با این گنجشک رنگ کردن ها پول خوبی از سینمای ایران به جیب بزند. گویی ممیزان فریب سرودهای انقلابی و مسخره کردن اپوزیسیون خارج نشین را نشانه هماهنگی فیلم با سیاست های نظام دانسته اند و چشم بر روی دیگر صحنه ها بسته اند.
داوران هم احتمالا فکر کرده اند فیلم با سوژه کردن مصادره های اول انقلاب احتمالا خطشکنی روشنفکرانه کرده درحالی که هیچ چیز جز خط قرمزهای اخلاقی جامعه در فیلم شکسته نمی شود.
صحنه هایی چون هیزی عطاران در نظربازی به رقص یک دختر آمریکایی در کافه های لاله زار قبل انقلاب، نمایش بی غیرتی مرد ایرانی وقتی مرد دیگری عاشق زنش شده، دیالوگ های رکیک و شوخی های نهان جنسی مثل اغلب کارهای دیگر عطاران، ور رفتن عطاران در وان حمام با خودش، ختنه کردن پسرش و انداختن گوشت اضافه جلوی گربه با دیالوگ رکیک: بیا بخورش و...
حتی نوشتن جملات بالا البته که زشت است و باید بهخاطرش عذرخواهی کنم، اما به تصویر کشیدنشان در یک فیلم خیلی خیلی زشت تر است. موضوعی که عطاران و تیمش گویی هیچ مسئله ای با آن ندارند!
خدانکند از فردا محافل فرهنگی حزب اللهی هم به بهانه اکران فیلم در دانشگاه ها و مجامع خودشان، بخواهند به آزاداندیشی پیرامون موضوع مصادره و فساد اقتصادی و... بپردازند!
قرار بود این نقد به فرم هم بپردازد؛ اما کدام فرم؟ از خط داستانی که وجود ندارد باید گفت یا ریتمی که فقط با شوخی های جنسی خودش را حفظ میکند؟ مهران احمدی هنوز نمیداند فرم چیست و نقد فرم در چنین وضعی بیمعنیست!
*محمد حسن صادق پور
نظرات